پارت نود و هفتم :

چشمهایم پر شد.گفتم:محمد! من غلط کردم.من گه خوردم محمد! اشتباه کردم.من چقدر بیشعور بودم.چقدر خر بودم که اون حرفها رو بهت زدم.نمی دونستم انقدر زود میری.دوستت...دوستت نداشتم ولی دلم نمی خواستم اینطوری بری.حیف بودی پسر! حیف!منو ببخش! منو ببخش! تورو قرآن ببخش! ببخش...من از عذاب وجدان می میرم آخر.
بعد چند گل را چنگ زدم و انداختمشان آنطرف و زار زدم.دعا خواندم.انا انزلناه خواندم برایش چند بار.هرچن

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    1

    توت فرنگی!!! کیه این آقای شوهر که لیما رو گذاشته رفته و نمیاد، نکنه نیاد

    ۱ هفته پیش
  • اکرم بانو

    1

    بایدتینارو پیداکنم ببینم کی توت فرنگی دوست داره

    ۲ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    به زودی جواب همه رو می دم.منم دنبال اونیم توت فرنگی دوست داره

    ۲ هفته پیش
  • باران

    0

    شایدشوهرخیالی باشه،، درواقع هیچ *** نیست🥺

    ۱ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    خودمم دنبال توت فرنگیه م

    ۱ هفته پیش
  • ترنم

    2

    منتظرم لیما زودی از شوهرش تعریف کنه منم حدس بزنم🥰

    ۲ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    صبر کن عشقم...بهش میرسیم

    ۱ هفته پیش
  • ترنم

    2

    به به بازم تفلیس وقتی میای آینده خیلی ذوق میکنم..لیما و شوهرش با کلی سختی به هم رسیدن نه؟

    ۲ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    خودمم بخشهای تفلیس و بیشتر دوست دارم

    ۱ هفته پیش
  • شیوا

    1

    خوب شد اومدیم تفلیس داشتم دیگه پرور میشدم مهشاد جون😂😂😂😂 ینی عاشقتم نویسنده جونم که صدامو شنیدی چقدر ناز از شوهرش میگه این لیما ی ما مرسی که آوردی ما رو خارج از کشوررررر

    ۲ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    عزیزم خیلی تو داستان لیما غرق شدیاااا

    ۱ هفته پیش
  • شیول

    1

    منظورم پرپر بود داشتم عر می زدمااااا 😅😅😅😅

    ۲ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    الهیییی

    ۱ هفته پیش
  • شیوا کراش توحید

    1

    آنقدر داستانم پیچوندی که نمیشه حدس زد اما توحید همچنان کراش منه

    ۲ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    من استاد پیچوندن و معمام

    ۱ هفته پیش
  • فاطی

    1

    ما دنبال حدس زدن شوهر لیما..و لیما دنبال اینکه چشمهایش راببند و حدس بزند او الان میتواند در اتاقشون منتظرشه و چقدر این حدس شیرین است

    ۲ هفته پیش
  • مهشاد لسانی | نویسنده رمان

    خیلی شیرینه اما نکته این جاست که کسی نیست!

    ۱ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.